پژوهشگر فوق دکتری معماری با بیان اینکه معماری در گذشته هدفمند و دارای همزادپنداری با طبیعت بود، گفت: اما در دوران کنونی چیزی تحت عنوان مبانی نظری در معماری وجود ندارد به عنوان مثال از میدان سرگل تا انتهای رشتیان نمای ساختمان‌ها پشت به خیابان اصلی است یعنی در برنامه‌ریزی گذشته قرار بر ساخت خیابان در آن منطقه نبوده که نشان‌ دهنده بی‌برنامگی و بی‌هدفی است.

 به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «هشت‌دی» سید کسری میرپادیاب، پژوهشگر فوق دکتری معماری از متخصصین و اساتید ایرانی و استاد بین‌المللی دانشگاه است که به‌عنوان استاد مدعو در دانشگاه‌های معتبر خارج از ایران در حال تدریس است. وی با حضور در تحریریه پایگاه خبری تحلیلی «هشت‌دی» به بیان نقطه نظراتش پیرامون معماری شهری و سنتی استان گیلان و چالش‌ها و راهکارهای موجود پرداخت که بخش اول این گفتگو در ادامه منتشر می‌شود.

 معماری‌های بدون معمار

کسری میرپادیاب در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «هشت‌دی» اظهار کرد: تحلیل روند معماری گذشته یکی از موضوعات تحقیق بنده است اینکه در حال حاضر چطور متخصصین این حوزه نمی‌توانند خانه‌ای طراحی کنند که در تابستان، خنک و در زمستان گرم باشد؛ اما در گذشته معماران تجربی ایرانی فارغ از تحصیلات دانشگاهی خانه‌ای با این مشخصات طراحی می‌کردند؛ لذا این روند تحلیلی «شناخت معماری‌های بدون معمار» نامیده می‌شود.

وی به ریشه‌یابی این روند تحلیلی پرداخت و گفت: معماران تجربی در گذشته از مواردی اعم از اقلیم، طبیعت، سطح اجتماع و فرهنگ بومی برای ساخت خانه‌هایی متناسب و مجهز الهام می‌گرفتند؛ اما معماری‌های امروزی به ابعاد، ضوابط و رویکرد انسان‌مدارانه توجهی نشده است به عنوان مثال در سطح شهر شاهد ساخت پل‌هایی هستیم که نمای آن متناسب با خارج از شهر یا به اصطلاح out road است؛ اما با همان شرایط در داخل شهر ساخته می‌شود.

 جای خالی تعلقات بومی در معماری شهری

پژوهشگر فوق دکتری معماری با اشاره به وضعیت و سبک معماری استان تصریح کرد: در گذشته اگر به قصد سفر کوتاه از شهر خارج می‌شدیم دلتنگ می‌شدیم؛ اما الان این‌گونه نیست؛ چون حس مکان، اولویت و تعلقی که باید به اقلیم خودمان داشته باشیم در معماری شهری القا نشده است؛ لذا وقتی بنایی را در استان می‌بینیم که در مصالح آن از چوب یا کاه استفاده شده است مثل «تلار»، این حس تعلق بومی را به صورت غریزی به ذهن انسان منتقل می‌کند.

میرپادیاب ادامه داد: بهره‌گیری از مصالح طبیعی در ساخت خانه در واقع پاسخ مثبتی به رویکرد طبیعی و ایجاد حس سرزندگی در افراد است؛ لذا این مسئله به معنای بازگشت به دوران گذشته و نمای کلاسیک و عدم استفاده از مصالح امروزی نیست اما می‌توانیم از گزینه‌های خوب بومی به عنوان ایده‌های مثبت در معماری کنونی بهره بگیریم.

وی به راهکارهای موجود در این راستا اشاره و عنوان کرد: نیازمند یک برنامه هدفمند یا به اصطلاح طرح تفصیلی، آینده‌نگری و هماهنگی بین سازمان‌ها هستیم؛ زیرا برای افتتاح یک معماری بومی تمام سازمان‌های متولی اعم از ادارات آب، گاز، برق، شهرداری، نظام مهندسی و… دخیل هستند؛ لذا ابتدا باید این هماهنگی بین بخش‌ها برقرار شود تا شاهد تحقق هدف مشترک ارتقای معماری بومی و ترویج حس تعلق باشیم.

این استاد دانشگاه افزود: به طور مثال طرحی در مزایده گذاشته می‌شود و فردی از یک شهر دیگر صرفاً با یک قیمت پایین‌تر برنده مزایده می‌شود که با اقلیم، فرهنگ، مردم شهر و… آشنایی ندارد؛ بنابراین تمام رویکردها کنار گذاشته خواهد شد.

میرپادیاب تصریح کرد: شهر مکانی است که باید به آن دل بست و عاشق شد، عاشق معماری، بنا و اجتماع در حالی که امروزه تاب و تحمل اجتماعی کاهش یافته و درمان آن معماری و شهرسازی است، این در حالی است که در گذشته فطرت انسان‌ها با دنیای امروز متفاوت بود کما اینکه از وعده نهار، یک کاسه خورشت سهم همسایه بود؛ اما الان ارتباطات فارغ از مسائل اقتصادی تغییر یافته است که یکی از علل آن معماری است.

وی به وجه تمایز رویکرد معماری اشاره کرد و گفت: در معماری گذشته معمار سعی داشت خدا را فریاد بزند؛ اما امروزه به دنبال خودنمایی هستیم به عنوان مثال یک مسئول با ساخت یک پل یا پیاده‌راه به دنبال نمایش خویش است تا بگوید این بنا در دوران مسئولیت بنده ساخته شده است.

پژوهشگر فوق دکتری معماری ادامه داد: در گذشته صاحب طاق، گچ‌بری، سرستون‌های بلند، ارتفاع‌گرایی و… در دوران هخامنشی بودیم و آجرکاری، کاشی‌کاری کبود در دوران ایلخانی، پنجره چوبی در دوران صفوی نمونه‌هایی از موارد معماری پس از اسلام است؛ اما در دوران امروزی نمای کلاسیک بولد است در حالی که در حال تقلید از کشورهایی هستیم که روزگاری الگوی معماری آنان بوده‌ایم.

 شاهد بی‌برنامگی در معماری شهری رشت هستیم

میرپادیاب به نقاط قوت و ضعف معماری کنونی و گذشته اشاره و عنوان کرد: معماری گذشته پیرو تئوری، مبانی نظری، هدفمند و دارای همزادپنداری با طبیعت بوده است؛ اما دوران کنونی چیزی تحت عنوان مبانی نظری در معماری وجود ندارد و تنها از یک کامپوزیسیون ساده در نما استفاده می‌شود به عنوان مثال از میدان سرگل تا انتهای رشتیان نمای ساختمان‌ها پشت به خیابان اصلی است و ایزوگام آن را شاهد هستیم؛ یعنی در برنامه‌ریزی گذشته قرار بر ساخت خیابان نبوده و نشان‌ دهنده بی‌برنامگی و بی‌هدفی است.

وی افزود: سبزینگی و وجود فضای سبز طبیعی یکی از نکات مثبت استان گیلان است که در سایر استان‌ها کمتر دیده می‌شود این در حالی است که امروز در معماری و شهرسازی از این نقاط قوت بهره گرفته نمی‌شود یا وجود کسبه خیابانی یا دست‌فروش‌ها یکی از این موارد است که در راستای زیباسازی شهر می‌تواند بهره‌گیری شود.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه در هیچ کجای دنیا دو رودخانه زیبا از وسط شهر رد نشده است؛ اما از این موهبت در شهر رشت استفاده نشده است، گفت: پل‌سازی خوب است؛ اما یک پل ساخته شود و در راستای کاهش ترافیک شهری نتیجه‌گیری شود و سپس به سراغ ساخت متعدد آن برویم؛ لذا این موازی‌کاری اشتباه بزرگی است در حالی که شاید همین بودجه در راستای احیای رودخانه‌ها می‌توانست مؤثر باشد.

میرپادیاب، بی‌برنامگی و بی‌هدفی را یکی از علل این معضل دانست و گفت: بودجه و توانایی لازم را شهرداری‌ها دارا هستند و شاید این وضعیت نتیجه عدم تخصص یا عدم اراده کافی در بین مدیران باشد که گاهی فارغ از برنامه مشخص با ساخت مواردی از این دست مواجه هستیم که این روند سبب هزینه‌های گزافی می‌شود و هیچ کمکی به معماری شهری نمی‌کند.

 برای کاهش ترافیک ساخت پل به تنهایی کافی نیست

وی در ادامه با اشاره به معماری و شهرسازی به عنوان یکی از راهکارهای معضل ترافیک، بیان کرد: برای کاهش ترافیک ساخت پل به تنهایی کافی نیست؛ بلکه در کنار آن نیازمند طراحی صحیح جداول، بریدگی‌ها و تابلوهای راهنمایی رانندگی هستیم و این مهم در صورت همکاری بین سازمانی میسر می‌شود که متأسفانه در کشور ما کم‌رنگ است همان‌طور که گاهی به فاصله ۲۰ متری با دست‌اندازهای مختلف مواجه می‌شویم.

پایگاه خبری 8 دی